تبلیغات X
سفارش بک لینک
آموزش ارز دیجیتال
ابزار بتادیومی
خرید بک لینک قوی
صرافی ارز دیجیتال
خرید تتر
خدمات سئو سایت
چاپ ساک دستی پارچه ای
چاپخانه قزوین
استارتاپ
آموزش خلبانی
طراحی سایت در قزوین
چاپ ماهان
چاشنی باکس
کرگیری
کرگیر
هلدینگ احمدخانی قم
زبان انگلیسی
https://avalpack.com
سئو سایت و طراحی سایت پزشکی
خرید آجیل
همکاری در فروش
دانلود سریال
لوله‌ پلی‌ اتیلن

ديوان شعر اهل بيت ع - شهادت حضرت زينب (س)

فراق امام حسين ع از زبان خواهر

دسته بندی : شهادت امام حسين ع, شهادت حضرت زينب (س),

از درد تو تمام تنم تیر می کشد

وقتی کسی به روی تو شمشیر می کشد

طاقت ندارم این همه تنها ببینمت

وقتی که چلّه چلّه کمان، تیر می کشد

این بغض جان ستان که تو بی کس ترین شدی

پای مرا به بازی تقدیر می کشد

ای قاری همیشه ی قرآن آسمان

کار تو جزء جزء به تفسیر می کشد

این که ز هر طرف نفست را گرفته اند

آن کوچه را به مسلخ تصویر می کشد

برخیز ای امام نماز فرشته ها

لشکر برای قتل تو تکبیر می کشد

حامداهور


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/1/9 - 09:59 | 1 2 3 4 5

ناله ى حضرت زينب در فراق اباعبدالله ع

دسته بندی : شهادت امام حسين ع, شهادت حضرت زينب (س),

 

رنگ غربت به سرِ موی سپیدم افتاد

ناله ی فاطمه را تا كه شنیدم افتاد

مثل زن های حرم آه كشیدم افتاد

من خودم شاهدِ او بودم و دیدم افتاد

سهم خود را به تمام تن او بُرد زمین

وای بر اهل حرم عرش خدا خورد زمین

تا كه افتاد به گودال سر و كار تنش

گرگ ها زوزه كشیدند كنار بدنش

همه با نیزه و شمشیر جراحت زدنش

چكمه ها بود كه می خورد به روی دهنش

در سراپای تنش نیزه فرود آمده بود

اصلاً از نیزه حسینی بوجود آمده بود

تیزی سنگ به پیشانی آقا نكشد

سرِ پیراهن او كار به دعوا نكشد

چكمه ات بر سر آن گونه بگو پا نكشد

چه كنم پنجه ی تو موی سرش را نكشد

با سر نیزه به این سو و به آن سو نَبَرش

برنگردان بدنش را  ننشین بر كمرش

من كه گفتم نرو رفتی سر خود را دادی

پایِ این سر نفس آخر خود را دادی

هر كه آمد كمی از پیكر خود را دادی

ساربان آمد و انگشتر خود را دادی

غارت یك نفر ای وای هزاران نفرید

یادگاریست فقط پیرهنش را نبرید

حامدخاكى


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/1/9 - 09:49 | 1 2 3 4 5

حضرت زينب س

دسته بندی : شهادت حضرت زينب (س), اربعين,


اگر چه پای فراق تو پیرتر گشتم

مرا ببخش عزیزم که زنده برگشتم

شبیه شعله شمعی اسیر سوسویم

رسیده ام سر خاکت ولی به زانویم

بیا که هر دو بگرییم جای یکدیگر

برای روضه مان در عزای یکدیگر

من از گلوی تو نالم... تو هم ز چشم ترم

من از جبین تو گریم... تو هم به زخم سرم

من از اصابت آن سنگ های بی احساس

و از نگاه یتیمت به نیزه عباس

بر آن صدای ضعیفت بر این نفس زدنم

برای چاک لبانت به جای جای تنم

من از شکستن آن ابروی جدا از هم

تو از جسارت آن دست های نامحرم

به زخم کاری نیزه که بازی ات میداد

به نقش های کبودی که بر تنم افتاد

همین بس است بگویم که زخم تسکین است

و گوش های من از ضرب دست سنگین است

چهل شب است که با کودکان نخوابیدم

چهل شب است که از خیزران نخوابیدم

چهل شب است نه انگار چهار صد سال است...

...هنوز پیکر تو در میان گودال است

هنوز گرد تنت ازدحام می بینم

به سمت خیمه نگاه حرام می بینم

هر آن چه بود کشیده ز پیکرت بردند

مرا ببخش که دیر آمدم سرت بردند

مرا ببخش نبودم سر تو غارت شد

کنار مادرم انگشتر تو غارت شد

حسن لطفى


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/1/8 - 06:30 | 1 2 3 4 5

زبان حال حضرت زينب در اربعين

دسته بندی : شهادت حضرت زينب (س), اربعين,

 زخمیِ زنجیرم، کبودِ بی شمارم

بر شانه هایم زخم های کهنه دارم

همشیرۀ خورشیدم و بانوی نورم

هر چند که در پنجه ی گرد و غبارم

شامِ غریبانیِ عصر خیمه هایم

آن چادر خاکیِ در حال فرارم

نام مرا با خطّ نا محرم نوشتند

یعنی اسیر کوچه های روزگارم

دیگر نمی آید به دنبالم مغیلان

دیگر ندارد آبله کاری به کارم

من حضرت یعقوبم و یوسف پرستم

بر سینه ام پیراهنت را می فشارم

دسته گل یاسی ندارم بر مزارت

امّا به جایش تا بخواهی لاله دارم

انگار من خوابیده ام در این بیابان

انگار تو افتاده ای روی مزارم

من با نیابت از تمام خاندانم

بر آستان خاکی ات سر می گذارم

استادلطيفيان


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/1/8 - 06:25 | 1 2 3 4 5

شعر وداع

دسته بندی : شهادت حضرت زينب (س),

رفتم من و، هوای تو از سر نمی رود

داغ غمت ز سینهٔ خواهر نمی رود

برخیز تا  رویم  برادر،  که  خواهرت

تنها به سوی روضه مادر،  نمی رود

گر بی تو زینبِ تو کند جای در وطن

از  خجلتش  نزد  پیمبر ،  نمی رود

سوز گلوی خشک تو! اندر لب فرات

ما را ز  یاد  تا  لب  کوثر  نمی رود

پهلوی چاک خورده ات از نیزه و سنان

ما را ز یاد تا صف محشر  نمی رود

تا گوشهٔ لحد شودم جا ز خاطرم

کنج تنور خولی کافر نمی رود

بزم یزید و طشت زر و چوب خیزران

هرگز ز یاد زینب  مضطر  نمی رود

«جودی » ز یاد آن لب خشکیده ات شها

گر در جنان رود لب کوثر نمی رود

جودى خراسانى(حسينيه)


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/1/8 - 06:23 | 1 2 3 4 5

اربعين

دسته بندی : شهادت حضرت زينب (س), اربعين,

تا جسمِ سر جدای تو را دیدم ای حسین!

بر خویش از فراق تو لرزیدم ای حسین!

وقت جدایی از تو که با تازیانه بود

چون چشمههای زخم تو جوشیدم ای حسین!

ما گام در طریق اسرات زدیم و حال

ختمِ رسالتی ست که بُگزیدم ای حسین!

من زینبم که عشق تو بُردم به شهر شام

این راه را به پای تو پوییدم ای حسین!

رفتم به شام بهر قیام دگر ولی

هر جا قدم نهاده خروشیدم ای حسین!

نخلی که کاشتی تو به خون اندر این زمین

در شام و کوفه میوه از آن چیدم ای حسین!

بودم اگر اسیر ولی مشت انتقام

بر فرق دشمنان تو کوبیدم ای حسین!

دادم شکست دولت شب را که چون تو من

بنیانگر حکومت خورشیدم ای حسین!

نقش از تو یافت واقعهی کربلا و من

تفسیر آن حماسهی جاویدم ای حسین!

ترسم که لرزه بر تن صد پارهات فتد

گویم اگر بی تو چها دیدم ای حسین!

توام به اشک دیدهی من بود و خون دل

آبی اگر بدون تو نوشیدم ای حسین!

تا کودکان غم زده کمتر کتک خورند

بر خود ز تازیانه بپیچیدم ای حسین!

چون معجرم به غارت بیگانه رفته بود

با دست بسته چهره بپوشیدم ای حسین!

زود آمدی و خطبهی من ناتمام ماند

ای اوستاد مکتب توحیدم ای حسین!

آن شب که شد چراغ شبستان ما سرت

پروانه وار گِرد تو گردیدم ای حسین!

دیدم رقیه از همه عاشقترت بود

آن نازدانه را به تو بخشیدم ای حسین!

داغِ رقیه طاقت ما را تمام کرد

زین غم خدا گواست چه ها دیدم ای حسین!

مشکلتر از فراق تو ترک مزار توست

این جا چو هست کعبهی امیدم ای حسین!

لطف تو و "موید" بشکسته حال ما

کاشعار اوست مورد تاییدم ای حسین!



برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/1/8 - 06:20 | 1 2 3 4 5

شعر زبان حال حضرت زينب س در وداع با كربلا

دسته بندی : شهادت حضرت زينب (س),

ز نینوای تو رفتم، چو نی نوا کردم

چنان که بادیه ها را چو نینوا کردم

به هر کجا که نشستم گریستم ز غمت

به هر طرف که دویدم تو را صدا کردم

ز خارهای مغیلان بپرس کز داغت

چقدر اشک فشاندم، چه ناله ها کردم

تو دشت ماریه را کربلا ز خون کردی

به شام و کوفه من از اشک کربلا کردم

به جای ناله ز هر تازیانه دشمن

علی علی زدم از دل خدا خدا کردم

طواف پیکر بی سر به زیر خنجرها

زیارت سرِ بی تن به نیزه ها کردم

پیام خون تو بردم به هر کجا رفتم

حدیث غربت حقّ تو را ندا کردم

نتیجه دادن خونت به عهده من بود

که صبر کردم و بر عهد خود وفا کردم

لوای زحمت پیغمبران به دوشم بود

قدم خمید ولی راست این لوا کردم

تو خواستی به نماز شبت دعا گویم

تو را به جان تو در هر نفس دعا کردم

سپرد حکم تو هشتاد و چار لاله به من

که من به اشک، حراست ز لاله ها کردم

به غیر یک گل پرپر که در خرابه بماند

گلی که سوختم و از برم جدا کردم

رقیه را که نیاورده ام ببخش مرا

ورا به غربت شام بلا رها کردم

به نیزه خواندن قرآن تو ربود دلم

اگر چه سوختم از غم ولی صفا کردم

ز خطبه خواندنم انداختی و از حالم

گواست چوبه محمل که من چه ها کردم

به دست بسته بسی تازیانه خوردم تا

طناب ظلم ز دست سکینه وا کردم

اگر ز پای فتادم بسی ولی آخر

به کاخ ظلم عزای تو را به پا کردم

ببین رضای "مؤید" به گریه می گوید

کزین سرود خدا را ز خود رضا کردم



برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/1/8 - 06:12 | 1 2 3 4 5

مدح حضرت زينب س

دسته بندی : شهادت حضرت زينب (س),

بعد زهرا بهترین زن بین زن ها زینب است

لاف نَبود گر بگویم عین زهرا زینب است

گر بپرسی کیست استاد دبیرستان عشق

خیل شاگردان همه گویند تنها زینب است

گر بسنجی در ترازوی عمل معیار صبر

صبر گوید قهرمان صبر دنیا زینب است

گر مقام او بود از جمع معصومین جدا

آن که ازهرمعصیت باشد مبرّا زینب است

در ریاضی گر حساب جمع از مِنها جداست

آن که از جمع شفاعت نیست مِنها زینب است

آن که با تیغ زبان، کار دو صد شمشیر کرد

کوه صبر و استقامت روح تقوا زینب است

آن که با ایراد نطقی کرد مانند علی

زاده مرجانه را محکوم و رسوا زینب است

آن که بهر ما جهاد فی سبیل الله را

با اسارت می کند تفسیر و معنا زینب است

با شهامت چون اسارت گشت توأم، عقل گفت

آن که در دنیا نظیرش نیست پیدا زینب است

شد رقم پرونده اسلام با خون حسین

آن که با خون سر خود کرد امضاء زینب است

شاعر ژولیده می گوید به آواز جلی

بین زن ها بهترین زن بعد زهرا زینب است

ژوليده نيشابورى


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/1/8 - 06:11 | 1 2 3 4 5

حضرت زينب س

دسته بندی : شهادت حضرت زينب (س),


همینکه سمت نگاهش به قتلگاه افتاد

دلش شکست و دوباره به آه آه افتاد

دوباره زلزله ای بین بارگاه افتاد

اگر غلط نکنم کوه صبر راه افتاد

ولی چه کوه عجیبی چقدر خم شده است

چقدر دور و برش رشته کوه کم شده است

بلند شد؛ به زمین خورد و گفت یادت هست

چگونه قامت رعنای خواهر تو شکست

مرا به خاک زد و روی سینه تو نشست

تو را به نیزه کشید و مرا به محمل بست

عصای پیریِ خواهر! قدم خمیده شده

شبیه قامت مادر! قدم خمیده شده

تو ای مسافر نیزه! چه خوش سفر بودی

جلوی محمل ما مثل یک سپر بودی

اگر چه بر سر نی یا که طشت زر بودی

در این سفر همه جا منشاء اثر بودی

سرت به جای سر ما چه سنگ ها می خورد

چقدر جای حرم سنگ بی هوا می خورد

مرا پس از تو به بازار شام ها بردند

چقدر در وسط ازدحام ها بردند

برای سنگ زدن زیر بام ها بردند

 مرا به مجلس لقمه حرام ها بردند

شراب خورد و تو را ازخجالت آبت کرد

حرام زاده تو را خارجی خطابت کرد

حرام ها! حرمَت را عذاب می کردند

برای بردن سرها شتاب می کردند

 و خنده بر دل زار رباب می کردند

به پیش تشنه لبان آب آب می کردند

به تشنگان پر احساس وای خندیدند

به مشک پاره عباس وای خندیدند

امام دوم این کربلا امامت کرد

که قافله ز سفر آمد و اقامت کرد

اگر چه بر سر ناقه ولی قیامت کرد

چقدر جان به فدای تو و خیامت کرد

امام ناقه نشینم! اسیریم را دید

و لحظه لحظه ی احساس پیریم را دید

امام ناقه نشینم اسیرتر شده بود 

در این سفر ز منم پیرتر شده بود

لبش هم از لب خشکم کویرتر شده بود

ولی به شام کمی سر به زیرتر شده بود

همین که راس تو در این مسیر می افتاد

سرش شبیه شما سر به زیر می افتاد

ببین که وعده نمودم چه زود برگشتم

ببین که سوختم و مثل عود برگشتم

از آتش دل خیمه چو دود برگشتم

سپید بودم و حالا کبود برگشتم

کبودی تنم از زخم تو فزون تر نیست

کبودیم که به اندازه های مادر نیست

در آن غروب که راس ستاره را بردند

به خیمه ها چقدر گوشواره را بردند

و چادری که شده پاره پاره را بردند

و پشت خیمه سر شیرخواره را بردند

اگر چه با سر این طفل همسفر شده ایم

هزار مرتبه مردیم و زنده تر شده ایم 

رحمان نوازانى


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/1/8 - 06:08 | 1 2 3 4 5

شعر زبان حال حضرت زينب س با امام حسين ع

دسته بندی : شهادت حضرت زينب (س),

ای برادر، من جهانی را به خود دیوانه کردم

سوختن در عشق را تعلیم هر پروانه کردم

دید چون پروانه از من عاشقی، در حیرت آمد

زان فداکاری که در راه تو ای فرزانه کردم

آن زنم من کز اسارت با دلیری و شهامت

بهر تکمیل شهادت همّتی مردانه کردم

بهر اثبات حقیقت با بیان آتشینم

تا ابد رسوا به عالم زاده مرجانه کردم

تا که آثاری بود از نهضتت در شام ویران

گنج پر اجر تو پنهان گوشه ویرانه کردم

گر به خون اصغرت معلوم شد مظلومی تو

من هم اثبات صبوری را بدان دُردانه کردم

گر چه در ظاهر به زندان و خرابه جای گرفتم

لیک در معنی درون سینه ها کاشانه کردم

گوید «انسانی» که من خادم به دربار حسینم

فخر بر شاهان من از این منصب شاهانه کردم

استاد انسانى


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/1/8 - 06:07 | 1 2 3 4 5

شعر حضرت زينب س

دسته بندی : ميلاد حضرت زينب (س), شهادت حضرت زينب (س),

عاشقی را تو دفتری زینب

عاشقان را تو رهبری زینب

تو گل بوستان زهرایی

مادرت را تو مظهری زینب

پدرت را ز گوهر عصمت

بهترین زیب و زیوری زینب

در نگهداری وفا به خدا

با حسینت برابری زینب

از برای ورود اهل بهشت

هاتف روز محشری زینب

تو خود از زمره شهیدانی

روحِ اللهُ اکبری زینب

با کلام و خطابه ات امروز

رونق اهل منبری زینب

مادرت آیه های کوثر و تو

دخت ساقی کوثری زینب

انقلابی ترین زنی به جهان

فخر حوا و هاجری زینب

عاجز از شرح ماتم تو بود

قلم هر مفسّری زینب

شاهد آخرین ضیافت غم

وقت افطار حیدری زینب

تو گواه شهادت محسن

بین دیوار و آن دری زینب

بعد اکبر شبیه پیغمبر

شاهد قتل اصغری زینب

تشنه لب در کنار شط فرات

همچو گلهای پرپری زینب

گاه با دیدگان خون بارت

محو روی برادری زینب

نازنین دختر برادر را

در خرابه چو مادری زینب

کس رعایت نکرده در عالم

چون تو آیین خواهری زینب

سيدمصطفى بشيرى


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/1/8 - 06:06 | 1 2 3 4 5

شعر حضرت زينب س

دسته بندی : ميلاد حضرت زينب (س), شهادت حضرت زينب (س),

 کعبه بی نام و نشان می ماند اگر زینب نبود

بی امان دارالامان می ماند اگر زینب نبود

گرچه دادند انبیا هر یک نشان از کربلا

کربلا هم بی نشان می ماند اگر زینب نبود

مکتب سرخ تشیع کز غدیر آغاز شد

تا ابد بی پاسبان می ماند اگر زینب نبود

مکتب قرآن که از خون شهیدان جان گرفت

بی تحرّک هم چنان می ماند اگر زینب نبود

مجری احکام قرآن او بُوَد با صبر خویش

دین حق بی حکمران می ماند اگر زینب نبود

کرد اسلام حسینی از یزیدی را جدا

حق و باطل توأمان می ماند اگر زینب نبود

در شناسای مسیر حق و باطل فکرها

بی گمان اندر گمان می ماند اگر زینب نبود

شد گلستان کربلا از لاله های احمدی

وین گلستان در خزان می ماند اگر زینب نبود

شعله عالم فروز نهضت سرخ حسین

زیر خاکستر نهان می ماند اگر زینب نبود

ناله مظلومی لب تشنگان دشت خون

در گلو گاه زمان می ماند اگر زینب نبود

فارسان صحنه هیهات منّا الذّله را

داغ ناکامی به جان می ماند اگر زینب نبود

ای «مؤید» هر چه هست از زینب و ایثار اوست

جان هستی ناتوان می ماند اگر زینب نبود



برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/1/8 - 06:05 | 1 2 3 4 5

بازگشت اسرا به مدينه

دسته بندی : شهادت حضرت زينب (س),

مدینه! کاروانی سوی تو با شیون آوردم

ره آوردم بود اشکی که دامن دامن آوردم

مدینه! در برویم وا مکن چون یک جهان ماتم

نیاورد ارمغان با خود کسی، تنها من آوردم

مدینه، یک گلستان گُل اگر در کربلا بُردم

ولی اکنون گلاب حسرت از آن گلشن آوردم

اگر موی سیاهم شد سپید از غم ولی شادم

که مظلومیت خود را گواهی روشن آوردم

اسیرم کرد اگر دشمن، به جان دوست خرسندم

که پیروزی به کف در رزم با اهریمن آوردم

مدینه، این اسارت ها نشد سدّ رهم بنگر

چه ها با خطبه های خود به روز دشمن آوردم

مدینه، یوسُف آل علی را بردم و اکنون

اگر او را نیاوردم، از او پیراهن آوردم

مدینه، از بنی هاشم نگردد با خبر یک تن

که من از کوفه پیغام سرِ دور از تن آوردم

مدینه، گر به سویت زنده برگشتم مکن عیبم

که من این نیمه جان را هم به صد جان کندن آوردم

محمدجوادغفورزاده(شفق)


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/1/8 - 06:04 | 1 2 3 4 5

شعر حضرت زينب س

دسته بندی : ميلاد حضرت زينب (س), شهادت حضرت زينب (س),

آنکه از وصفش زبان گردیده الکن زینب است

آنکه نطقم در مدیحش گشته کودن زینب است

آنکه بعد از نهضت سرخ حسین بن علی

پیکر دین خدا را بود جوشن زینب است

آنکه با ایراد نطق آتشین خویشتن

مشعل دین خدا را کرده روشن زینب است

آنکه با تیغ زبان، کار دو صد شمشیر کرد

 تا که گردد از خطر، اسلام، ایمن زینب است

آنچنان جنگید با دشمن که از آن ابتکار

 دشمنش از پرده دل گفت احسن زینب است

آنکه با فکر بلند خویش کرد از بزُن خراب

 کاخ استبداد را بر فرق دشمن زینب است

لاف نَبود گر بگویم بعد زهرای بتول

 در جهان آفرینش بهترین زن زینب است

ژوليده نيشابورى


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/1/8 - 06:02 | 1 2 3 4 5

شعر زبان حال حضرت زينب س

دسته بندی : شهادت حضرت زينب (س),

و قبل از اینکه مرا هم از این سرا ببرید

کمک کنید مرا سمت کربلا ببرید

 

تمام قامت من را شکسته داغ حسین

کمک کنید مرا دست بر عصا ببرید

 

درآن غروب فدایش شدم قبول نکرد

اگر که قابلم اکنون مرا فدا ببرید

 

کمی زخون دل عمه رنگ بردارید

برای موی سفیدم کمی حنا ببرید

 

به خیمه سوختم اما دوباره می سوزم

در آفتاب اگر بستر مرا ببرید

 

کنار بستر من روضه ای بخوانید و

مرا میان همین اشک و گریه ها ببرید

 

همان که خون سرم پای نیزه اش می ریخت

مرا به دیدن خورشید نیزه ها ببرید

 

همان کسی که سرش زیر دست و پا افتاد

مرا به شکوه از آن شام پر بلا ببرید

 

مرا لباس اسیری کفن کنید و سپس

حسین حسین بگویید و کربلا ببرید

رحمان نوازانى


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/1/7 - 16:03 | 1 2 3 4 5

شب جمعه اول فاطميه شب زيارتي اباعبدالله ع

دسته بندی : شهادت حضرت زينب (س),

قصد كرده است خدا جلوه ي ديگر بكشد

سوره يِ مريمي از سوره يِ كوثر بكشد

 

بگذاريد همين جا به قدش سجده كنم

نگذاريد دگر كار به محشر بكشد

 

دختر اين است اگر، فاطمه پس حق دارد

از خداوند فقط مِنَّت دختر بكشد

 

مادر ِ دَهر نزائيد و نخواهد زائيد

آنكه را از سر ِ اين آينه معجر بكشد

 

بالِ جبريل به اين قُبه تمايل دارد

تا دمشق هست چرا جاي دگر پر بكشد؟!

 

زينب آنقَدر بزرگ است كه آماده شده است

يكسره جام بلاي همه را سر بكشد

 

قبل از ايني كه خودش جلوه كند آماده ست

عالمي را به تماشايِ برادر بكشد

استاد لطیفیان


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/1/1 - 15:25 | 1 2 3 4 5

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

موضوعات

درباره ما

آمار وبلاگ

کد های کاربر